ساعت شش بعد از ظهر و همچنان درگیر کارم خودم را مشغول می کنم تا نبینم
خورشید کی طلوع می کند و کی غروب.
خیلی وقت بود نیامده بودم و دلم برای اینجا تنگ نمی شد فقط آمدم اعلام کنم
هنوز نفسم به شماره نیفتاده است و زندگی دارد میگذرد با همه ی سختی هایش .
میخواهم برای تعطیلات به مسافرت بروم تا آخرین روز .
شیراز و کردستان که در برنامه هست شاید جاهای دیگری هم اضافه شد.
سال خوبی داشته باشید با رسیدن به آرزوهاتان ..............